جریان مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب میشود؛ چرا که در آن روز بار دیگر نور اسلام در آفاق هستی درخشیدن گرفت و عالمیان در سال نهم هجرت، حقانیت نبوت پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله و منزلت اهلبیت آن حضرت را برای چندمین بار به نظاره نشستند و روز مباهله، بهعنوان یکی دیگر از روزهای جشن و پیروزی و روز دعا و شکرگزاری در تاریخ اسلام ثبت شد. در این نوشتار، به برخی از دستاورد و آموزههای حیاتبخش جریان مباهله میپردازیم:
موضوعات این مقاله:
1- سند حقانیت شیعه
نزول آیه مبارکه مباهله، واضحترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت [امام] علی علیهالسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میباشد. در این آیه وجود مقدس امیر مؤمنان علی علیهالسلام به منزله جان پیامبر شناخته شده است و این حقیقت غیرقابل انکار - که از منظر تمام دانشمندان شیعه و اهل سنت جای تردید و شبهه در آن وجود ندارد - اثبات میکند که دومین شخص عالم امکان، [امام] علی علیهالسلام است که شایستگی جانشینی حضرت خاتمالانبیاء صلیالله علیه و آله بعد از رحلتش منحصر در شخصیت وی میباشد.
شیخ مفید رحمهالله میفرماید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیهالسلام جان رسول خدا صلیالله علیه و آله میباشد و از این حکم معلوم میشود که امیر مؤمنان علی علیهالسلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلیالله علیه و آله در کمال و عصمت از گناهان مشترک است.»(1)
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نقل میکنند که فرمودند: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه والی نوح فی تقواه وفهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریا فی زهده والی موسی فی هیبته والی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب؛(2) هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد.
نزول آیه مبارکه مباهله، واضحترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت [امام] علی علیهالسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میباشد. بر اساس این روایت، وجود امیر مؤمنان علی علیهالسلام با تمام پیامبران الهی مساوی است.
علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصاً حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالسلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیهالسلام در آن نفس رسول اعظم صلیالله علیه و آله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی علیهالسلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل - که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلیالله علیه و آله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است - تجلیگاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهمالسلام میباشد.»(3)
در یکی از گفتگوهای امام رضا علیهالسلام با مأمون، آمده است که مأمون از حضرت رضا علیهالسلام پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابی طالب بعد از رسول خدا صلیالله علیه و آله دارید؟! امام رضا علیهالسلام فرمودند: «آیه انفسنا؛ آیه مباهله».
شخصیتشناس پرتلاش، علامه سید علیاصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا علیهالسلام مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچکس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی علیهالسلام مرد بافضیلت دیگری - که بهاندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والایی کسب کرده بود - وجود داشت، هیچگاه پیامبر صلیالله علیه و آله علی علیهالسلام را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه [امام] علی علیهالسلام او را نیز میآورد؛ اما آیه مباهله و شأن نزول آن گواهی میدهد که [امام] علی علیهالسلام شایستهترین و بافضیلتترین فرد در میان یاران پیامبر صلیالله علیه و آله بود.
سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعاست. آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به [امام] علی علیهالسلام فرمود: «اللهم هذا نفسی وهو عندی عدل نفسی؛(4) پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است».
برای همین بود که امیر مؤمنان علی علیهالسلام در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام [امام] علی علیهالسلام، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند: «انشدکم الله هل فیکم احد جعله الله نفس النبی، وابناءه ابناءه، ونساءه نسائه، غیری؛(5) شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه؛ به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم.
ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری علی علیهالسلام را با آیه مباهله ستوده، میگوید:
سماه رب العرش نفس محمد
یوم البهال وذاک ما لا یدفع(6)
«پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیهالسلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است».
رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام و اهل بیتش در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آماده ی مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه(دلیل آوردن) پرداخته، سرانجام بحث شان به جایی کشید کهمحمد خواست تا با آن ها مباهله کند. هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که محمد با عزیز ترین کسانش یعنی علی، فاطمه، حسن وحسین می خواهد آن ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده اش را به خطر نمی انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند .
این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی های اهل بیت محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین می باشند، استفاده می شود. بیست و چهارمذی الحجه روز مباهله نام دارد .
جارالله زمخشری از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در کتاب تفسیر کشاف به فضیلت اصحاب کسا(کسانی که در روز مباهله همراه پیامبر بودند) اشاره کرده است .
واقعه مباهله
پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دول و مراکز مذهبی جهان ، نامه ای به اسقف نجران ، نوشت و طی آن نامه، ساکنان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود. اینک فرازی از نامه آن حضرت:« به نام خدای ابراهیم ، اسحاق و یعقوب. ( این نامه ای است) از محمد پیامبر خدا به اسقف نجران :خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم ، و شما را از پرستش « بندگان» ، به پرستش « خدا» دعوت می نمایم . شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آئید ، اگر دعوت مرا نپذیرفتید ( لااقل ) باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید ( که در برابر این مبلغ کم ، از جان و مال شما دفاع می کند) و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود
نمایندگان پیامبر که حامل نامه بودند ، وارد نجران شده و نامه پیامبر را به اسقف مسیحیان نجران دادند. وی نامه را با دقت خواند و برای تصمیم ، شورایی مرکب از شخصیتهای بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. شورا نظر داد که گروهی به عنوان « هیئت نمایندگی نجران » به مدینه بروند ، تا از نزدیک با پیامبر صلی الله علیه و آله دیدار کرده ، دلائل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند . بدین ترتیب ، شصت تن از ارزنده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب گردیدند ، که در رأس آنان سه تن از پیشوایان مذهبی قرار داشت :
ابو حارثة بن علقمه» ، اسقف اعظم نجران که نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز بود .
عبدالمسیح» ، رئیس هیئت نمایندگی که به عقل ، تدبیر و کاردانی شهرت داشت .
اَیهَم» ، که فردی کهنسال و یکی از شخصیتهای محترم ملت نجران به شمار می رفت .
بالاخره نمایندگان نجران ، به دیدار پیامبر اکرم (ص) آمده و به مذاکره پرداختند ، در این مطلب ، گوشه ای از مذاکرات آنها می پردازیم :
پیامبر (ص) ، من شما را به آئین توحید ، پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می کنم . سپس آیاتی چند از قرآن برای آنان تلاوت نمود .
نمایندگان نجران:اگر منظور از اسلام ، ایمان به خدای یگانه جهان است ، ما قبلاً به او ایمان آورده و به احکام وی عمل می نمائیم .
پیامبر اکرم :اسلام علائمی دارد و برخی از اعمال شما ، حاکی است که به اسلام واقعی نگرویده اید . چگونه می گوئید که خدای یگانه را پرستش می کنید ، حال آنکه شما صلیب را می پرستید ، از خوردن گوشت خوک پرهیز نمی کنید و برای خدا فرزند قائلید؟
نمایندگان نجران :ما او را (مسیح) خدا می دانیم زیرا او مردگان را زنده کرد بیماران را شفا بخشید ، و از گِل پرنده ای ساخت و آن را به پرواز درآورد ، و تمام این اعمال حاکی است که او خدا است .
پیامبر اکرم:نه ! او بنده خدا و مخلوق او است ، که خدا او را در رحم مریم قرار داد و این قدرت و توانایی را خدا به او داده است .
بالاخره نمایندگان نجران ، به دیدار پیامبر اکرم (ص) آمده و به مذاکره پرداختند ، در این مطلب ، گوشه ای از مذاکرات آنها می پردازیم :پیامبر (ص) ، من شما را به آئین توحید ، پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می کنم . سپس آیاتی چند از قرآن برای آنان تلاوت نمود .
نمایندگان نجران:اگر منظور از اسلام ، ایمان به خدای یگانه جهان است ، ما قبلاً به او ایمان آورده و به احکام وی عمل می نمائیم .
پیامبر اکرم :اسلام علائمی دارد و برخی از اعمال شما ، حاکی است که به اسلام واقعی نگرویده اید . چگونه می گوئید که خدای یگانه را پرستش می کنید ، حال آنکه شما صلیب را می پرستید ، از خوردن گوشت خوک پرهیز نمی کنید و برای خدا فرزند قائلید؟
نمایندگان نجران :ما او را (مسیح) خدا می دانیم زیرا او مردگان را زنده کرد بیماران را شفا بخشید ، و از گِل پرنده ای ساخت و آن را به پرواز درآورد ، و تمام این اعمال حاکی است که او خدا است .
پیامبر اکرم:نه ! او بنده خدا و مخلوق او است ، که خدا او را در رحم مریم قرار داد و این قدرت و توانایی را خدا به او داده است .
یکی از نمایندگان نجران:آری او فرزند خدا است زیرا مادر او مریم ، بدون اینکه با کسی ازدواج کند ، او را به دنیا آورده است . پس پدر او خدای جهان می باشد .
در این هنگام ، فرشته وحی نازل گردید و به پیامبر گفت که به آنان بگوید :« وضع حضرت عیسی از این نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بی پایان خود ، بدون اینکه دارای پدر و مادری باشد از خاک آفرید. » ( آل عمران /59 )
نمایندگان نجران :گفت و گوهای شما ما را قانع نمی کند. راه این است که در وقت معینی با یکدیگر مباهله نمائیم ، و بر دروغگو نفرین بفرستیم ، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند .
در این هنگام ، حضرت جبرائیل نازل گردید ، آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور ساخت تا با کسانی که با او مجادله می کنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد :
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقـُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَـکُم ثُمَّ نبتـَهـِل فـَنَجعل لعنة الله علی الکاذبین.» ( آل عمران /61 )
طرفین به فیصله دادن مسئله از طریق مباهله آماده شدند و قرار بر این شد که فردای آن روز برای اثبات حقانیت خود مباهله نمایند .
وقت مباهله فرا رسید . قبلاً پیامبر و هیئت نمایندگی « نجران» ، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود ، فقط چهار نفر را برگزید که در این حادثه تاریخی شرکت نمایند. این چهار تن ، جز علی بن ابی طالب (ع) ، فاطمه دختر پیامبر (س) و حسن و حسین علیهما السلام نبودند ، زیرا در میان تمام مسلمانان نفوسی پاک تر ، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن ، وجود نداشت .
پیامبر (ص) ، فاصله منزل و نقطه ای را که قرار بود در آنجا مراسم مباهله انجام گیرد ، با وضعی خاص طی نمود. او در حالی رهسپار محل قرار شد که حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت ، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب (ع) پشت سر وی حرکت می کردند ؛ پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد ، او پیش از ورود به میدان « مباهله» ، به همراهان خود گفت:من هر وقت که دعا کردم ، شما دعای مرا با گفتن آمّین بدرقه کنید .
سران هیئت نمایندگی نجران ، پیش از آنکه با پیامبر (ص) روبرو شوند به یکدیگر می گفتند:هرگاه دیدید که « محمد» ، افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد ، و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما داد در این صورت ، وی فردی غیر صادق است و اعتمادی به نبوت خود ندارد. ولی اگر با فرزندان و جگر گوشه های خود به « مباهله» بیاید و با وضعی وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادی ، رو به درگاه الهی گذارد ؛ پیداست که پیامبری راستگو است و به قدری به خود ایمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودی قرار دهد ، بلکه با جرأت هر چه تمامتر ، حاضر است عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خود را ، در معرض فنا و نابودی قرار دهد .
سران هیئت نمایندگی در این گفتگو بودند که ناگهان ، چهره نورانی پیامبر اکرم (ص) با چهار تن دیگر نمایان گردید .
همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند ، و از اینکه او فرزندان معصوم و بی گناه ، و یگانه دختر و یادگار خود را به صحنه مباهله آورده ؛ انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دریافتند که پیامبر ، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد ، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد .
اسقف نجران گفت:من چهره هائی را می بینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای بکند ، فوراً کنده می شود. بنابراین ، هرگز صحیح نیست ما با این افراد ِ با فضیلت ، مباهله نمائیم ؛ زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم ، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند ، همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند .
انصراف هیئت نمایندگی از مباهله
هیئت نمایندگی با دیدن وضع یاد شده ، وارد شور شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند ، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغی به عنوان «جزیه» ( مالیات سالانه ) بپردازند و در برابر آن ، حکومت اسلامی از جان و مال آنان دفاع کند. پیامبر اکرم (ص) رضایت خود را اعلام کرد و قرار شد آنها هر سال در ازای پرداخت مبلغی جزئی ، از مزایای حکومت اسلامی برخوردار گردند.سپس پیامبر اکرم (ص) فرمود:عذاب ، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می شدند ، صورت انسانی خود را از دست داده ، در آتشی که در بیابان برافروخته می شد ، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین« نجران» نیز کشیده می شد .
آیه مباهله، آیه 61 سوره آل عمران است که پیرامون مناظره ای بین محمد پیامبر اسلام و هیأت نجرانی نازل شده است .[
• ﴿فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ﴾(سورهٔ آل عمران-آیهٔ 61 (
پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان
نتیجه استدلال به آیه مباهله
نتیجه نخست استدلال مابه آیه مباهله وگفتار ورفتار رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم آن شد که خداوند متعال به رسول خویش امر کرد که علی علیه السلام را نفس خویش بنامد تابرای مسلمانان به وضوح روشن گردد که او پس از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم می آید و مقام امامت کبرا و ولایت عام پس از ایشان از آن اوست; چرا که خداوند هرگز به رسول خود امر نمی کند که فاقد این مناصب را نفس خویش بنامد .
آیه مباهله
نتیجه دوم:آیه مباهله هم چنین به روشنی بر مساوات میان رسول
خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم با امیرالمؤمنین علیه السلام دلالت دارد که در این زمینه روایات بسیاری مؤیّد آن است که از جمله می توان به روایات زیر اشاره نمود :
1ـ آن گاه که بریدة بن حصیب نزد رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم از امیرالمؤمنین علیه السلام شکایت کرد، حضرتش به وی فرمود :
لا تقع فی علی فإنّه منی وأنا منه;
ای بریده، بغض علی را به دل نداشته باش، چرا که او از من و من از اویم .
و یا در عبارتی دیگر فرمود :
یا بریدة، لا تقعنّ فی علی، فإنّه منی وأنا منه، وهو ولیّکم بعدی;
ای بریده، نسبت به علی علیه السلام کینه توزی نکن، چرا که او از من و من از او هستم و او پس از من ولی شماست .
2ـ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در حدیث ولایت فرمود :
علیّ منّی وأنا من علیّ، وعلیّ ولیّ کلّ مؤمن بعدی;4
علی از من است و من از علی ام و او پس از من سرپرست و صاحب اختیار شماست .
3ـ از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم درباره برخی از اصحاب حضرتش سؤال شد، پس به آن حضرت عرض کردند که درباره علی علیه السلام چه می فرمایید؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در پاسخ فرمودند :
إنّما سألتنی عن الناس ولم تسألنی عن نفسی;5
همانا درباره مردم از من سؤال کنید و درباره نفس من از من نپرسید .
4ـ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم درباره خلقت خود و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :
خلقت أنا وعلیّ من نور واحد;
من و علی از یک نور خلق شده ایم .
5ـ در روایت دیگری آمده است :
خلقت أنا وعلی من شجرة واحدة;
من و علی از یک درخت خلق شده ایم .
و یا پیامبر فرمود :
الناس من شجر شتّی وأنا وعلیّ من شجرة واحدة.8
6ـ بر اساس روایتی، جبرئیل در جنگ احد درباره مساوات امیرالمؤمنین علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم پرسید که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در جواب فرمودند :
یا جبرئیل، إنّه منّی وأنا منه. فقال جبرئیل:«وأنا منکما»;9
ای جبرئیل، همانا او از من است و من از اویم. پس جبرئیل عرضه داشت:«و من از شما دو نفرم ».
روایات در این زمینه فراوان است که به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم .
نتیجه سوم:از سویی از آیه مباهله و قول و فعل رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم این نتیجه بدست می آید که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها از همه مسلمانان و صحابه بافضیلت تر است، چنان که جمعی از عالمان سنی با استناد به حدیث شریف «فاطمة بضعة منّی...»، بر برتری و افضلیت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بر ابوبکر و عمر تصریح کرده اند.10 از سویی دیگر به اجماع تمامی مسلمانان امیرالمؤمنین علیه السلام از حضرت فاطمه سلام الله علیها افضل است، از این رو امیرالمؤمنین علیه السلام افضل از ابوبکر و عمر می باشد و خلافت بلافصل رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم و امامت، حق مسلّم آن حضرت است. با این حال ابن روزبهان می گوید :
لأمیرالمؤمنین علیّ علیه السلام فی هذه الآیة فضیلة عظیمة وهی مسلّمة، ولکن لا تصیر دالة علی النصّ بإمامته;11
برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این آیه فضیلت بزرگی وجود دارد و این امر مسلّم است، لیکن این آیه بر نصّ به امامت ایشان دلالت ندارد !
اما وی به این نکته تفطّن ندارد که آیه بر افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام دلالت دارد; زیرا فضیلتی که براساس آیه برای امیرالمؤمنین علیه السلام اثبات می شود، برای غیر او حاصل نیست. پس آن حضرت با فضیلت ترین صحابه است12 و افضلیت نیز لزوماً اثبات کننده امامت است .
فخر رازی به دلالت آیه بر افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام از سایر مسلمانان توجه دارد، از این رو در این زمینه خدشه نمی کند. اما اشکال وی در استدلال مرحوم حمصی رازی به آیه شریفه است که با توجه به این آیه، برتری حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بر سایر انبیاء اثبات کرده است که در مباحث بعدی به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت، اما شاهد ما در این جا اعتراف اهل سنّت به دلالت آیه بر افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام از سایر صحابه و مسلمانان است، چنان که زمخشری نیز به این حقیقت اعتراف کرده و می نویسد :
وفیه دلیل لا شیء أقوی منه علی فضل أصحاب الکساء علیهم السلام;13
در این آیه دلیلی وجود دارد بر این که هیچ چیزی محکم تر از اثبات فضل و برتری اصحاب کساء علیهم السلام بر دیگران وجود ندارد .
نتیجه چهارم:از آیه مباهله و رفتار و گفتار رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم پس از نزول آن نتیجه می گیریم که براساس دلالت آیه، حسنین علیهما السلام فرزندان رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به شمار می روند و این حقیقتی است که بسیاری از بزرگان اهل تسنن به آن تصریح کرده اند .
پس از بررسی دلالت آیه مباهله، نوبت به نقد و بررسی اشکالات و شبهات مخالفان می رسد. در ادامه با طرح مناقشات وارد شده بر دلالت آیه مباهله و ارائه پاسخ مناسب به این مناقشات، بحث را پی می گیریم.قرار دهیم .
زمان مباهله
چنانکه شیخ مفید آورده است جریان مباهله پس از فتح مکه (سال هشتم) و قبل از حجة الوداع (سال دهم) رخ داده است .
روز مباهله را برخی 24 ذی الحجه دانسته اند و برخی روز 21 این ماه. شیخ انصاری روز 24 ذی الحجة را نظر مشهور دانسته و غسلدر این روز را مستحب می داند. شیخ عباس قمی، در کتاب مفاتیح الجنان اعمال این روز را در روز 24 ذی الحجه ذکر می کند، که از جمله اعمال آن، غسل و روزه است .
وقوع این حادثه از مسلّمات بین مورّخان و راویان حدیث، اعم از شیعه و سنی، است .
عظمت حضرت زهرا علیهاالسلام
درعربستان پیش از اسلام، زن هیچ جایگاهی نداشت. زن به عنوان کنیزی که در خدمت مرد قرار می گرفت تا کارهای خانه اش را انجام دهد، ایفای وظیفه می نمود.او در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره حق دخالت و اظهارنظر نداشت. در چنین شرایطی بود که اسلام ظهور نمود، دیگر به جنس انسان اهمیتی نمی داد بلکه انسانیت وی حائز اهمیت بود. زنان صاحب حق و حقوقی شدند و دیگر کمتر مورد ظلم قرار می گرفتند. در چنین شرایطی که دختران زنده به گور می شدند و برای زنان در جامعه هیچ شخصیتی قائل نبودند. حضرت زهرا علیهاالسلام پا به عرصه هستی نهاد و همگان از کارهای پیامبر(ص) نسبت به ایشان تعجب می نمودند. پیامبراکرم با آن مقام مادی و معنوی، خم شده و دستان دختر خود را می بوسید و به او احترام ویژه می گذاشت. البته خیلی ها به اشتباه تصور می کنند که ارزش حضرت به خاطر این بوده است که ایشان دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بوده اند. حال آنکه باید در نظر داشت که ایشان شایستگی و ارزش آن را داشته که در این مسندها جای گرفته است.با بررسی تاریخ روز مباهله پی می بریم که خود حضرت زهرا(س) آن قابلیت را داشته و از مقام والای معنوی برخوردار بودند که به همراه پیامبر(ص) به مباهله می روند. چرا که در درگاه الهی قرب داشته و دعا یا نفرین ایشان به استجابت می رسید.مباهله با مسیحیان نجران کار ساده ای نبود که با هر زن و مرد عادی بتوان آن را به اجرا درآورد بلکه افراد شرکت کننده در مباهله باید به درجه ای از حق و یقین رسیده باشند که خدای متعادل درخواست آنان را پاسخ گوید.این که حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام در مراسم مباهله شرکت داشته، حاکی از عظمت شخصیت ایشان می باشد .
کتب اهل سنت به نقل از شیعیان
ذکر این رویداد در کتب اهل سنت به نقل از شیعیان
قاضی نورالله شوشتری می گوید :
مفسران دراین مسئله اتفاق نظر دارند که ابناءنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (علیهماالسلام) و نساءنا اشاره به فاطمه (علیهاالسلام) و انفسنا اشاره به علی (علیه السلام) است .
در پاورقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله دربارهٔ اهل بیت (علیهم السلام) نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحاً آورده است .
از جمله شخصیت های سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند :
• مسلم بن حجاج نیشابوری صاحب صحیح معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120 ( چاپ محمد علی صبیح – مصر )
• احمد بن حنبل در کتاب مسند جلد اول صفحه 185 ( چاپ مصر )
• طبری در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه جلد سوم صفحه 192 ( چاپ میمنیة – مصر )
• حاکم در کتاب مستدرک جلد سوم صفحه 150 ( چاپ حیدر آباد دکن)
• حافظ ابو نعیم اصفهانی در کتاب دلائل النبوة صفحه 297( چاپ حیدر آباد )
• واحدی نیشابوری در کتاب اسباب النزول صفحه 74 ( چاپ الهندیة مصر )
• فخر رازی در تفسیر معروفش جلد 8 صفحه 85 ( چاپ البهیه مصر )
• ابن اثیر در کتاب جامع الاصول جلد 9 صفحه 470 ( طبع السنة المحمدیة – مصر)
• ابن جوزی در تذکرة الخواص صفحه 17 ( چاپ نجف )
• قاضی بیضاوی در تفسیرش جلد 2 صفحه 22 ( چاپ مصطفی محمد مصر )
• آلوسی در تفسیر روح المعانی جلد سوم صفحه 167( چاپ منیریه مصر )
• طنطاوی مفسر معروف در تفسیر الجواهر جلد دوم صفحه 120 ( چاپ مصطفی البابی الحلبی – مصر )
• زمخشری در تفسیر کشاف جلد 1 صفحه 198 ( چاپ مصطفی محمد – مصر )
• حافظ احمد بن حجر عسقلانی در کتاب الاصابة جلد 2 صفحه 503 ( چاپ مصطفی محمد – مصر )
• ابن صباغ در کتاب الفصول المهمة صفحه 108 ( چاپ نجف)
• علامه قرطبی در تفسیر الجامع لاحکام القرآن جلد 3 صفحه 104 ( چاپ مصر سال 1936 )
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت:«پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد:«همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند .
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است :
اول:غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم:روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم:دو رکعت نماز؛
چهارم:دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد .
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است .
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن .
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی .
خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان .
۲۴ ذی الحجه، عید بزرگ مباهله
ساکنان نجران (مرز یمن)در برابر دعوت پیامبر (ص) به اسلام, شصت نفر را به مدینه اعزام نمودند تا دلائل حضرت را جویا شوند. پس از مناظره ی علمی و نزول آیه ۵۹ سوره آل عمران در ردّ دیدگاه ایشان نسبت به حضرت مسیح , نجرانیان به ناچار راه مجادله و مباهله (نفرین کردن)را پیش گرفتند . لذا این آیه نازل و پیامبر خدا با اعضای خانواده مامور به مباهله شدند. اما در روز مباهله نجرانیان از عاقبت کار ترسیده و مصالحه کردند .
بدین میمنت در آن مکان مسجد مباهله ساخته شده است .
پیام مباهله:
مباهله یعنی استجابت نفرین حق بر باطل .
مباهله یعنی دست ازلجاجت کشیدن در برابر اهل بیت رسالت حتی از غیر مسلمانان.
مباهله یعنی بهانه ای برای دیده شدن کسانی که صلاحیت دارند دعای پیامبر (ص) را آمین گویند ؛ نه اینکه برای اثبات فدک شاهد بیاورند!
مباهله یعنی اگر غدیر خم هم نبود,آیه مباهله به تنهایی حجت است.
مباهله یعنی وجود رسول خدا به وسیله اهل بیتش استمرار دارد و نباید از ایشان جدا شد.
و شیعه افتخار می کند که وجود مقدس رسول خدا (ص) را در عترت و اهل بیت معصوم او یافته است
ماجرای کامل مباهله که بین پیامبر(ص) و مسیحیان صورت گرفت
قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور می دهد، درمقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمی شوند راه مباهله را پیش گیرد.[1]
مباهله چیست؟
در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و
واگذاری کار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو
نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسأله مهم مذهبی گفتو گو دارند در یک جا جمع
می شوند و به درگاه خداوند تضرع می کنند و از او می خواهند که دروغگو را رسوا سازد
و مجازات کند.[2]
زمان و مکان
مباهله نجران
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم
ذی الحجة سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در
دامنه صحرا بوده است.[3]
آغاز جریان مباهله: بخش با صفای «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار
گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود،
پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت های جهان و مراکز مذهبی نامه ای به اُسقف
نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به
اسقف نجران، شما را دعوت می کنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت
و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات)
بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود». نمایندگان
پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم گیری شورا تشکیل داد، «شرجیل» که به عقل
و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده ایم که نبوت، روزی از
نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می شود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل
است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با
پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباس های تجملی
ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و
وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را
سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که
سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست
علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم
واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را
قبول فرمود.[4]
مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص): پیامبر(ص) فرمود:
شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت می کنم. نمایندگان گفتند: اگر
منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود:
اسلام، نشانه هایی دارد که برخی اعمال شما نشان می دهد که به اسلام
واقعی نگرویده اید؛ مثلا صلیب می پرستید، گوشت خوک می خورید و برای خدا فرزند قایل
هستید.
نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا
آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل
بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه
پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرف های شما ما را قانع نمی کند، راهش این است
که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را
بخواهیم (از بعضی کتب معلوم می شود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و
این آیه شریفه نازل شد: {Qفَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا
نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ
اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین[5]Q}
«هرگاه بعد از
علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود
را دعوت می کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت می کنیم شما هم زنان
خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم
و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم.
قرار شد فردای آن روز برای مباهله آماده شوند، سران نمایندگان نجران
پیش از آن که با پیامبر روبرو شوند به یکدیگر می گفتند: هرگاه دیدید که محمّد
افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد معلوم می شود در ادعای خود صادق
نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و جگر گوشه های خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو
است و به قدری به خود ایمان دارد و احساس امنیت می کند که عزیزان خود را آورده
است، هنوز در این گفت و گو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(ص) ظاهر شد که دست
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته و علی(ع) پیش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حرکت می کردند. نمایندگان همگی
با حالت بهت زده به یکدیگر نگاه می کردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که این مرد
به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی
قرار نمی داد.[6]
انصراف نمایندگان نجران از مباهله: نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب
کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها
دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر
نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می شدند صورت
انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته می شد، می سوختند و
دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می شد. اُسقف نجران می گفت: با محمّد(ص) چهره
هایی را می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین
کوهها را از جای برکند، فوراً کنده می شود; با این چهره های نورانی وافراد با
فضیلت مباهله صحیح نیست.
صلح نامه
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه ای است از محمّد رسول خدا به
ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این
شد که اهالی نجران هرسال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به
حکومت اسلامی بپردازند... و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و
رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع ربا خواری خودداری کنند.[7]
بزرگترین فضیلت برای اهل بیت(ع): مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت
تصریح کرده اند که آیه مباهله (آل عمران: 61) در حق اهل بیت(ع) نازل شده است و
پیامبر(ص) تنها فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دخترش فاطمه(س) و پسر عمویش
(دامادش) علی(ع) را به میعادگاه برد و احادیثی فراوان نقل شده است که منظور از
(ابنائنا) در آیه; حسن(ع) و حسین(ع) و منظور از (نسائنا) فاطمه(س) و منظور از
(انفسنا) حضرت علی(ع) می باشد.[8]
خلاصه: مباهله از نظر مفهوم متداول در آیه شریفه به معنای نفرین کردن
دو طرف به یکدیگر است تا خداوند دروغگو را رسوا کند، دستور به مباهله در قرآن مجید
صریحاً آمده است (آل عمران: 61) مباهله پیامبر(ص) با مسیحی های نجران در دامنه
صحرای مدینه در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت بود، وقتی استدلال پیامبر با
نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار شد مباهله کنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله
نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح نامه امضاء شد.
واقعه مباهله بزرگترین سند فضیلت برای علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان
می باشد.
منابع جهت
مطالعه بیشتر:
1ـ فروغ ابدیّت،
آیت اللّه جعفر سبحانی.
2ـ منشور جاوید،
ج 7، آیت اللّه سبحانی.
3ـ تفسیر نمونه،
ج 4.
hh
[1] . آل عمران/ 61.
[2] . مکارم شیرازی،
ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج 2، ص 437.
[3] . سبحانی، جعفر،
فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1377، ج 2، ص 442.
[4] . سبحانی، جعفر،
منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ اول، 1375، ج 7، ص 96.
[5] . آل عمران/ 61.
[6] . تفسیر نمونه،
همان، ص 440.
[7] . همان مدرک،
منشور جاوید، ص 98.
[8] . فخر رازی، تفسیر
کبیر، ج 8، ص 85؛ و زمخشری، الکشاف، ادب الحوزه، ج 1، ص 369.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
به نقل از سایت: اندیشه قم